به گزارش خبرنگار مهر، دکتر مجتهدی سخن خود را با مقایسه اندیشه کانت و لایبنیتس آغاز کرد و گفت: این دو فیلسوف ریشهها و نتایج بسیار متفاوتی دارند، اگر چه در یک نقطه به یکدیگر میرسند. دراین دو فیلسوف ما با دو سبک متفاوت مواجهیم و در اینجا واقعاً میتوانیم با فرهنگ و فلسفه آلمان آشنا شویم، بخصوص اگر به دوران پس از کانت توجه کنیم، یعنی دورانی که دوره طوفان و غوغا نامیده میشود، خواهیم دید که برخورد این دو فیلسوف تا به امروز همینطور بیدار و زنده است.
نویسنده "فلسفه نقادی کانت" گفت: لایبنیتس با اینکه در اواخر قرن 17 و اوایل قرن 18 بوده است، و به دکارت و اسپینوزا توجه دارد، اما ریشههای فرهنگ و عرفان آلمان را در فلسفه عقلی خود ادغام کرده است، از سوی دیگر در قسمت علوم رقیب لایبنیتس است و بر خلاف نظر نویسندگان دایرهالمعارف، آنچنان فیزیک نیوتن را خوب فهمیده که مشکلات آن را پیش از همه فهمیده است، اما کانت به یک معنا نیوتنزده است و از این لحاظ میتوان او را به یک معنا مظهر عصر روشنگری دانست.
دکتر مجتهدی که بتازگی از او کتاب "افکار کانت" منتشر شده است، در ادامه ضمن اشاره به اهمیت فیزیک نیوتن در عصر روشنگری، به توجه فراوان کانت به فیزیک نیوتن به عنوان الگوی علوم اشاره کرد و گفت: کانت نیز در مقدمه کتابش اشاره میکند که ما در عصری زندگی میکنیم که همه توافق اذهان دارند و بنابراین میکوشد که نشان دهد که علم جدید تا چه حد قابل تعمیم است و آیا فیزیک نیوتن به همه مسائل ما جواب میدهد یا خیر.
دکتر مجتهدی در ادامه گفت: نزد کانت فیزیک نیوتن در هنر، اخلاق و اعتقادات کاربرد ندارد. به همین دلیل او در فلسفهاش که نقادی نامیده میشود، به بررسی شرایط ماتقدم شناخت میپردازد و میکوشد که حدود شناسایی را روشن سازد. بر این اساس او در حس استعلایی شرایط ماتقدم حس را مکان و زمان میداند و در تحلیل استعلایی شرایط ماتقدم فهم را روشن میکند.
دکتر مجتهدی سپس به بیان اهمیت فاصله سالهای سکوت ظاهری کانت میان 1770 تا زمان انتشار "نقادی عقل محض" در 1781 تأکید کرد و گفت: کانت در این زمان 46 است و سالها درس خوانده است و در دانشگاه فیزیک و علوم طبیعی تدریس میکند، حتی زمینشناسی تدریس میکند. کانت خودساخته است و این دوره بر خلاف اینکه برخی آن را دوران کمکاری او میدانسته اند، پرکارترین دوران زندگی اوست.
دکتر مجتهدی پس از بیان مقالات و نامههای کانت در این دوران به کسانی چون هرتس به انتشار کتاب "نقادی عقل محض" در سال 1781 اشاره کرد و پس از آن به فصل آخر این کتاب اشاره کرد و گفت: متأسفانه این بخش کتاب علیرغم اهمیت والایش در ایران کمتر خوانده میشود. عنوان این فصل "روششناسی عقل محض" است که کانت در آن مطالب اولاً می خواهد جغرافیای عقل را توضیح دهد و انضباط آن را شرح دهد.
وی سپس به مطالب دیگر این فصل تأکید کرد و گفت: در این فصل کانت همچنین قانون و میزان عقل را خودش میداند، همچنین به ساختار معمارگونه عقل اشاره می کند و نشان میدهد که عقل نمیتواند پراکنده گویی کند. مطلب آخر نیز که بسیار مهم است راجع به تاریخ عقل است. کانت معتقد است که عقل ترتیب مسائل را رعایت میکند و میکوشد نشان دهد که در تاریخ فلسفه همچنین است که متاسفانه این فصل بسیار مختصر است.
دکتر مجتهدی در پایان گفت: وقتی با کانت محشور میشوید متوجه میشوید که تعقل چیزی نیست مگر توسع تعقل. هنگامیکه عقل تعقل میکند، به سمت جلو میرود و از این لحاظ فلسفه و تاریخش جستجوی عقل است و این یک جور عقل در تاریخ است.
در پایان نشست نیز دکتر مجتهدی به پرسش برخی حضار در مورد فلسفه کانت و فلسفه لایبنیتس پاسخ گفت.
نظر شما